محمدساممحمدسام، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

هدیه ای از طرف خداوند

دوباره می‌خواهیم شروع کنیم برای ثبت خاطرات، این بار من و محمدسام باهم

روزهاي آخر

1391/4/15 12:16
نویسنده : شادی خزانی
295 بازدید
اشتراک گذاری
پسركم سلام روزهاي آخر براي باهم بودنمان آغاز شده نمي دونم چندروز ديگر مهمان خانه ي كوچكي كه در من داري هستي ولي مي دانم كه بعدها خيلي دلم هواي اين يكي بودنمان را مي كند دلم براي ضربه هاي دلنشينت، سكسكه هاي دوست داشتني ات وكش و قوس هاي به ياد ماندنيت خيلي تنگ مي شود پسرم حس و حال اين روزهايم بسي عجيب است از يك طرف شوق ديدارتو ديدار با طفلي كه نه ماه در من ميزيست و از همه كس به من نزديكتربود و از سوي ديگر ترسي عجيب و ناشناخته از آينده ........ آينده تو ، من،پدرت وآينده ما....... از عدم شناخت اين آينده پر پيچ خم مي ترسم بهترين هارا براي تو مي خواهم ولي نمي دانم كه آيا مي توانم؟؟؟؟؟؟؟ به روزهاي گذشته كه برمن و پدرت گذشت مي نگرم به خوشي هايمان ، سختي هايمان، دردل هاي طولاني مان ، شوخي ها و خنده هايمان و به زندگيمان....... ميدانم تو كه بيايي همه چي رنگ ديگري خواهد گرفت اين تغيير مرا مي ترساند ولي هيچ گاه اين ترسها نتوانسته بر شوق خواستن تو غلبه كند تورا با تمام وجود خواستارم تو آفرينش بي نظير خالق، تكه اي از وجود من و پدرت هستي، پدري كه بي نهايت عاشقش هستم پسركم مبادا از ورود به اين دنيا بترسي اين دنيا با همه ء عجيب بودنش زيباست در اين دنيا خوبي هنوز هم از بدي پيشي مي گيرد و همينطور عشق از نفرت ....... پسرم تو ثمره يك عشق پاكي پس با عشق به دنيا بيا، با عشق زندگي كن و با عشقت نفرت ها و بدي ها رو پاك كن . دوستت داريم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

Mumy
18 تیر 91 23:06
نکنه یه وقت زودتر از من بزاییییییی ها گفته باشم هههههه
زهرا
20 تیر 91 10:06
امیدوارم هدیه ی آسمونیت رو به سلامتی تو آغوشت بگیری