سونو nt
سلام قربونت برم خیلی وقت بود که برات چیزی ننوشته بودم آخه عزیزدلم مامان حسابی مریض بود و همش نگران تو بود که نکنه حال توهم خوب نباشه آخه مامان رفت دکتر و آقای دکتر هم حسابی بهش آمپول داد برای همین مامان نگران بود که نکنه خدای نکرده آمپول ها روی تو اثر بدی بذاره ولی الان کلی حالم بهتره و می دونم که تو هم حالت خوبه و داری تو دل مامان حسابی شیطونی می کنی 26 دی تولد بابا بود ویک روز مهم من و بابا 26 دی صبح زود از خواب بیدار شدیم و رفتیم سونوگرافی تا شما رو ببینیم و از سلامتت مطمئن بشیم خلاصه رفتیم و شما رو کخ حسابی مشغول بازی بودی رو دیدیم الهی من قربون اون دستای کوچیکت بشم که داشتی چشمات رو می مالیدی دکتر گفت که تو حالت کاملا...
نویسنده :
شادی خزانی
14:58